معنی فارسی nonconversant
B1غیرقابل گفتگو به معنای عدم توانایی یا تمایل به گفتگو درباره موضوعی است.
Not able to engage in conversation or discussion.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او در مورد ایدههای جدیدی که مورد بحث بود، احساس عدم گفتگو میکرد.
مثال:
He felt nonconversant about the new ideas being discussed.
معنی(example):
غیرقابل گفتگو بودن میتواند موانعی در ارتباطات ایجاد کند.
مثال:
Being nonconversant can create barriers in communication.
معنی فارسی کلمه nonconversant
:
غیرقابل گفتگو به معنای عدم توانایی یا تمایل به گفتگو درباره موضوعی است.