معنی فارسی nonconversantly
B1غیرمکالمهای به معنای پاسخ دادن یا درگیر نشدن در گفتگو به صورت مختصر و محدود است.
In a manner that does not engage in conversation or communication.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور غیرمکالمهای پاسخ داد و پاسخهای کوتاهی داد.
مثال:
She answered nonconversantly, giving short responses.
معنی(example):
طرز برخورد او در طول بحث غیرمکالمهای و ردکننده بود.
مثال:
His attitude was nonconversantly dismissive during the discussion.
معنی فارسی کلمه nonconversantly
:
غیرمکالمهای به معنای پاسخ دادن یا درگیر نشدن در گفتگو به صورت مختصر و محدود است.