معنی فارسی noncosmically

B1

به شیوه‌ای اشاره دارد که با کیهان و عناصر کلان آن در ارتباط نیست.

In a manner that does not relate to the cosmos or universal phenomena.

example
معنی(example):

این مفهوم به‌صورت غیرکوسی بررسی می‌شود.

مثال:

The concept is examined noncosmically.

معنی(example):

او مسئله را به‌صورت غیرکوسی با نگاهی به تأثیرات محلی بررسی کرد.

مثال:

He approached the issue noncosmically by looking at local effects.

معنی فارسی کلمه noncosmically

: معنی noncosmically به فارسی

به شیوه‌ای اشاره دارد که با کیهان و عناصر کلان آن در ارتباط نیست.