معنی فارسی noncustomarily
B1به معنای عدم رعایت سنتهای معمول و انجام کارها بهروشهای تازه و نوآورانه است.
Not in a customary manner; in an unusual or innovative way.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به مسئله غیرمتعارف نزدیک شد و به راهحلهای نوآورانهای رسید.
مثال:
She approached the problem noncustomarily, leading to innovative solutions.
معنی(example):
غیرمتعارف، او تصمیم گرفت احساساتش را از طریق هنر بیان کند.
مثال:
Noncustomarily, he chose to express his feelings through art.
معنی فارسی کلمه noncustomarily
:
به معنای عدم رعایت سنتهای معمول و انجام کارها بهروشهای تازه و نوآورانه است.