معنی فارسی nondisbursement

B1

عدم توزیع وجوه یا وجوهی که به دلایلی پرداخت نمی‌شوند.

The condition of not distributing or disbursing funds.

example
معنی(example):

عدم رعایت منجر به عدم توزیع وجوه شد.

مثال:

The noncompliance led to nondisbursement of the funds.

معنی(example):

عدم توزیع می‌تواند بر موفقیت پروژه تأثیر بگذارد.

مثال:

Nondisbursement can impact the project's success.

معنی فارسی کلمه nondisbursement

: معنی nondisbursement به فارسی

عدم توزیع وجوه یا وجوهی که به دلایلی پرداخت نمی‌شوند.