معنی فارسی nondischarging
B1به حالتی اطلاق میشود که بدهیها یا تعهدات مالی پرداخت نمیشوند.
Refers to conditions where debts or obligations are not discharged.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سیاست غیرپرداخت مانع از بخشودگی وام میشود.
مثال:
The nondischarging policy prevents the loan from being forgiven.
معنی(example):
شرایط غیرپرداخت تسویه بدهیها را دشوار میکند.
مثال:
Nondischarging conditions make it hard to settle debts.
معنی فارسی کلمه nondischarging
:
به حالتی اطلاق میشود که بدهیها یا تعهدات مالی پرداخت نمیشوند.