معنی فارسی nonenunciative
B1غیربیانی، وصف حالت یا رفتاری که در آن چیزی به صورت واضح بیان نمیشود.
Pertaining to something that does not express clearly.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رفتار غیربیانیش درک احساساتش را دشوار کرد.
مثال:
Her nonenunciative behavior made it hard to understand her feelings.
معنی(example):
طبیعت غیربیانی سخنرانی او بسیاری از سوالات را به جا گذاشت.
مثال:
The nonenunciative nature of his speech left many questions.
معنی فارسی کلمه nonenunciative
:
غیربیانی، وصف حالت یا رفتاری که در آن چیزی به صورت واضح بیان نمیشود.