معنی فارسی nonfinitely
B1به معنای عدم محدودیت و اشاره به مفاهیمی که به طور بینهایت گسترش مییابند.
In a manner that is not finitely limited; used in contexts involving infinite concepts.
- ADVERB
example
معنی(example):
دنباله به صورت غیرمحدود تعریف شده تا تفسیر گستردهتری را امکانپذیر کند.
مثال:
The sequence is defined nonfinitely to allow for broader interpretation.
معنی(example):
توسعه مفاهیم به صورت غیرمحدود میتواند به نظریههای جدید منجر شود.
مثال:
Nonfinitely extending concepts can lead to new theories.
معنی فارسی کلمه nonfinitely
:
به معنای عدم محدودیت و اشاره به مفاهیمی که به طور بینهایت گسترش مییابند.