معنی فارسی nonflakily
B1به معنای عدم ناپایداری یا شکنندگی در روش یا رویکرد.
In a manner that is straightforward and not prone to misunderstanding.
- ADVERB
example
معنی(example):
او قوانین را غیرپوستهپوسته توضیح داد و آنها را قابل فهم کرد.
مثال:
She explained the rules nonflakily, making them easy to understand.
معنی(example):
او به وظیفه بهطور غیرپوستهپوسته نزدیک شد و روی مسائل اصلی تمرکز کرد.
مثال:
He approached the task nonflakily and focused on the main issues.
معنی فارسی کلمه nonflakily
:
به معنای عدم ناپایداری یا شکنندگی در روش یا رویکرد.