معنی فارسی nonfrosted
B1به معنای بدون خامه یا تزیین، چیزی که هیچگونه پوششی از مواد آیسینگ یا یخ زدگی ندارد.
Not covered with frosting; plain or unadorned.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کیک بدون خامه بود و آن را به دسر سادهای تبدیل کرد.
مثال:
The cake was nonfrosted, making it a simple dessert.
معنی(example):
او کوکیهای بدون خامه را به خاطر تردیشان ترجیح میداد.
مثال:
She preferred nonfrosted cookies for their crunchiness.
معنی فارسی کلمه nonfrosted
:
به معنای بدون خامه یا تزیین، چیزی که هیچگونه پوششی از مواد آیسینگ یا یخ زدگی ندارد.