معنی فارسی nongelling
B1وضعیتی که در آن مواد تشکیلدهنده به حالت ژلهای درنمیآیند.
The action or process of preventing from forming a gel.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این آزمایش به مواد غیرژلهای منجر شد که مطالعه آنها جالب بود.
مثال:
The experiment resulted in nongelling substances that were interesting to study.
معنی(example):
برخی از مواد مانع از ژلهای نشدن دستورالعمل شدند.
مثال:
Certain ingredients prevented the recipe from nongelling.
معنی فارسی کلمه nongelling
:
وضعیتی که در آن مواد تشکیلدهنده به حالت ژلهای درنمیآیند.