معنی فارسی nongenealogic

B1

عدم ارتباط با تبار یا نسل، به‌خصوص در مباحث اجتماعی یا علمی.

Not pertaining to genealogy; not related to family lineage.

example
معنی(example):

علاقه‌مندی‌های غیرژنئالوژیک او را به مطالعه انسان‌شناسی سوق داد.

مثال:

Her nongenealogic interests led her to study anthropology.

معنی(example):

مفهوم روابط غیرژنئالوژیک اغلب در جامعه‌شناسی مورد بحث قرار می‌گیرد.

مثال:

The concept of nongenealogic relationships is often discussed in sociology.

معنی فارسی کلمه nongenealogic

: معنی nongenealogic به فارسی

عدم ارتباط با تبار یا نسل، به‌خصوص در مباحث اجتماعی یا علمی.