معنی فارسی nongenealogical
B1غیر وابسته به نظام خانواده یا شجرهنامه.
Not related to genealogy; involving aspects of society outside of family lineage.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او بر جنبههای غیرژنئالوژیک دینامیکهای خانوادگی تمرکز کرد.
مثال:
She focused on nongenealogical aspects of family dynamics.
معنی(example):
تحقیقات آنها شامل عوامل غیرژنئالوژیک تأثیرگذار بر ساختار اجتماعی بود.
مثال:
Their research included nongenealogical factors affecting social structure.
معنی فارسی کلمه nongenealogical
:
غیر وابسته به نظام خانواده یا شجرهنامه.