معنی فارسی nongeneralized

B1

غیرعمومی، به معنای عدم تعمیم و عدم اعمال یک اصل یا نتیجه به موارد دیگر است.

Not generalized; specific and not broadly applied.

example
معنی(example):

نتایج به صورت غیرعمومی ارائه شدند تا از تفسیر نادرست در یک بستر وسیع‌تر جلوگیری شود.

مثال:

The results were nongeneralized to avoid misinterpretation in a wider context.

معنی(example):

او یک جمله غیرعمومی مخصوص به این مورد خاص بیان کرد.

مثال:

She made a nongeneralized statement specific to this particular case.

معنی فارسی کلمه nongeneralized

: معنی nongeneralized به فارسی

غیرعمومی، به معنای عدم تعمیم و عدم اعمال یک اصل یا نتیجه به موارد دیگر است.