معنی فارسی nonhabitable

B2

غیرقابل سکونت، اشاره به محیط یا ساختمانی که مناسب زندگی نیست.

Not suitable for living in.

example
معنی(example):

پس از زلزله خانه غیرقابل سکونت اعلام شد.

مثال:

The house was declared nonhabitable after the earthquake.

معنی(example):

شرایط به قدری بد بود که این منطقه غیرقابل سکونت شد.

مثال:

The conditions were so poor that the area became nonhabitable.

معنی فارسی کلمه nonhabitable

: معنی nonhabitable به فارسی

غیرقابل سکونت، اشاره به محیط یا ساختمانی که مناسب زندگی نیست.