معنی فارسی nonhomaloidal
B1غیرهمالوئید، به معنای ویژگیهایی که با تجانس همخوانی ندارند.
Not having a homaloidal shape; irregular or varied in form.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شکل غیرهمالوئید جسم دانش آموزان را گیج کرد.
مثال:
The nonhomaloidal shape of the object puzzled the students.
معنی(example):
او در گزارش خود به ویژگی غیرهمالوئید سطح اشاره کرد.
مثال:
He described the nonhomaloidal nature of the surface in his report.
معنی فارسی کلمه nonhomaloidal
:
غیرهمالوئید، به معنای ویژگیهایی که با تجانس همخوانی ندارند.