معنی فارسی nonhomiletic

B1

غیرهمیلتیکی، به معنای عدم داشتن قدرت موعظه و نصیحت.

Not instructive or preachy; lacking in moralizing tone.

example
معنی(example):

سبک غیرهمیلتیکی نویسنده به خوانندگان اجازه می‌دهد تا نتیجه‌گیری‌های خود را انجام دهند.

مثال:

The author's nonhomiletic style allowed readers to draw their own conclusions.

معنی(example):

رویکرد غیرهمیلتیکی او در نوشتن تازه و نوآورانه است.

مثال:

His nonhomiletic approach to writing is refreshing.

معنی فارسی کلمه nonhomiletic

: معنی nonhomiletic به فارسی

غیرهمیلتیکی، به معنای عدم داشتن قدرت موعظه و نصیحت.