معنی فارسی nonimbricated
B1غیرپوششدار به حالتی اشاره دارد که در آن اجزاء بهصورت مجزا و بدون همپوشانی قرار دارند.
Describing arrangements that are not layered or overlapping.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
در گیاهشناسی، برگهای غیرپوششدار معمولاً صاف و غیرپوششدار هستند.
مثال:
In botany, nonimbricated leaves are typically flat and not overlapping.
معنی(example):
اشکال غیرپوششدار میتوانند نشانهای از ویژگیهای تکاملی خاص باشند.
مثال:
Nonimbricated forms can indicate specific evolutionary traits.
معنی فارسی کلمه nonimbricated
:
غیرپوششدار به حالتی اشاره دارد که در آن اجزاء بهصورت مجزا و بدون همپوشانی قرار دارند.