معنی فارسی noninteracting

B1

عدم تعامل یا ارتباط بین دو یا چند چیز.

Not engaging or interacting with others.

example
معنی(example):

این دستگاه‌ها به طور غیرتعامل‌گری با یکدیگر عمل می‌کنند.

مثال:

The devices are noninteracting with one another.

معنی(example):

در آزمایش، مواد شیمیایی بدون تعامل باقی ماندند.

مثال:

In the experiment, the chemicals remained noninteracting.

معنی فارسی کلمه noninteracting

: معنی noninteracting به فارسی

عدم تعامل یا ارتباط بین دو یا چند چیز.