معنی فارسی noninteractive
B1عدم قابلیت برای تعامل یا مشارکت از طرف کاربر.
Not allowing interaction or engagement.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نرمافزار غیرتعاملپذیر است و نیازی به ورودی کاربر ندارد.
مثال:
The software is noninteractive, requiring no user input.
معنی(example):
ارائه غیرتعاملپذیری او باعث شد که ماندن درگیر سخت باشد.
مثال:
His noninteractive presentation made it hard to stay engaged.
معنی فارسی کلمه noninteractive
:
عدم قابلیت برای تعامل یا مشارکت از طرف کاربر.