معنی فارسی nonintermittently

B1

به طور مداوم و بدون وقفه، در مواقعی استفاده می‌شود که فعالیتی به طور مداوم و مداوم ادامه دارد.

In a manner that is continuous and not interrupted.

example
معنی(example):

او به طور مداوم کار می کند تا پروژه هایش را به موقع تمام کند.

مثال:

She works nonintermittently to complete her projects on time.

معنی(example):

این دستگاه به صورت مداوم کار می کند تا تولید مداوم را تضمین کند.

مثال:

The device operates nonintermittently to ensure continuous output.

معنی فارسی کلمه nonintermittently

: معنی nonintermittently به فارسی

به طور مداوم و بدون وقفه، در مواقعی استفاده می‌شود که فعالیتی به طور مداوم و مداوم ادامه دارد.