معنی فارسی nonlinearity
B2غیرخطی بودن، وصف حال سیستمی است که در آن تغییرات یک متغیر به طور مستقیم متناسب با تغییرات یک متغیر دیگر نیست.
The quality or state of being non-linear; often used in mathematics and physics.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرخطی بودن معادله باعث شد حل آن دشوار شود.
مثال:
The nonlinearity of the equation made it difficult to solve.
معنی(example):
غیرخطی بودن میتواند پیشبینیها در علم را پیچیده کند.
مثال:
Nonlinearity can complicate predictions in science.
معنی فارسی کلمه nonlinearity
:
غیرخطی بودن، وصف حال سیستمی است که در آن تغییرات یک متغیر به طور مستقیم متناسب با تغییرات یک متغیر دیگر نیست.