معنی فارسی nonlymphatic

B1

غیرلیفاوی به وضعیتی اطلاق می‌شود که به سیستم لنفاوی مربوط نمی‌شود.

Not related to or affecting the lymphatic system.

example
معنی(example):

پزشک در معاینه، علائم غیرلیفاوی او را یادداشت کرد.

مثال:

The doctor noted her nonlymphatic symptoms during the check-up.

معنی(example):

اختلالات غیرلیفاوی می‌توانند تشخیص‌دادن را دشوار کنند.

مثال:

Nonlymphatic disorders can be challenging to diagnose.

معنی فارسی کلمه nonlymphatic

: معنی nonlymphatic به فارسی

غیرلیفاوی به وضعیتی اطلاق می‌شود که به سیستم لنفاوی مربوط نمی‌شود.