معنی فارسی nonmarine

B1

به حیوانات یا گیاهانی اشاره دارد که در محیط‌های دریایی زندگی نمی‌کنند و معمولاً در مناطق غیر دریایی یافت می‌شوند.

Pertaining to environments or species that are not marine.

example
معنی(example):

این ماهی غیر دریایی است و در آب‌های شیرین زندگی می‌کند.

مثال:

The fish is nonmarine and lives in freshwater.

معنی(example):

گونه‌های غیر دریایی در دریاچه‌ها و رودها یافت می‌شوند.

مثال:

Nonmarine species are found in lakes and rivers.

معنی فارسی کلمه nonmarine

: معنی nonmarine به فارسی

به حیوانات یا گیاهانی اشاره دارد که در محیط‌های دریایی زندگی نمی‌کنند و معمولاً در مناطق غیر دریایی یافت می‌شوند.