معنی فارسی nonmasculine
B1غیرمردانه به معنای عدم ارتباط با ویژگیها و رفتارهای سنتی مردانه.
Not characteristic of or related to masculinity; feminine.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نصب هنری بهطور عمدی غیرمردانه بود و زنانگی را به نمایش گذاشت.
مثال:
The art installation was deliberately nonmasculine, showcasing femininity.
معنی(example):
سبک لباس او غیرمردانه است و اغلب شامل رنگهای ملایم و پارچههای ظریف است.
مثال:
His clothing style is nonmasculine, often featuring soft colors and delicate fabrics.
معنی فارسی کلمه nonmasculine
:
غیرمردانه به معنای عدم ارتباط با ویژگیها و رفتارهای سنتی مردانه.