معنی فارسی nonmeasurability
B1غیرقابل اندازهگیری، حالتی است که در آن چیزی را نمیتوان با یک معیار یا مقیاس مشخص اندازهگیری کرد.
The quality of being not measurable or quantifiable.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرقابل اندازهگیری بودن برخی مفاهیم، آنها را دشوار برای درک میکند.
مثال:
The nonmeasurability of certain concepts makes them difficult to understand.
معنی(example):
در ریاضیات، غیرقابل اندازهگیری بودن یک مجموعه، تجزیه و تحلیل را پیچیده میکند.
مثال:
In mathematics, the nonmeasurability of a set complicates the analysis.
معنی فارسی کلمه nonmeasurability
:
غیرقابل اندازهگیری، حالتی است که در آن چیزی را نمیتوان با یک معیار یا مقیاس مشخص اندازهگیری کرد.