معنی فارسی nonmeasurableness

B1

غیرقابل اندازه‌گیری بودن، به وضعیت یا ویژگی‌ای اشاره دارد که به آسانی قابل اندازه‌گیری نیست.

The state or quality of being nonmeasurable.

example
معنی(example):

غیرقابل اندازه‌گیری بودن مفاهیم انتزاعی اغلب به بحث‌های فلسفی منجر می‌شود.

مثال:

The nonmeasurableness of abstract concepts often leads to philosophical debates.

معنی(example):

در علم، غیرقابل اندازه‌گیری بودن برخی پدیده‌ها می‌تواند یک محدودیت باشد.

مثال:

In science, the nonmeasurableness of some phenomena can be a limitation.

معنی فارسی کلمه nonmeasurableness

: معنی nonmeasurableness به فارسی

غیرقابل اندازه‌گیری بودن، به وضعیت یا ویژگی‌ای اشاره دارد که به آسانی قابل اندازه‌گیری نیست.