معنی فارسی nonmediative

B1

غیرمداخله‌ای به شیوه‌هایی اشاره دارد که در آن میانجی وجود ندارد.

Not involving or requiring mediation.

example
معنی(example):

رویکرد غیرمداخله‌ای بر ارتباط مستقیم تمرکز دارد.

مثال:

The nonmediative approach focuses on direct communication.

معنی(example):

روش‌های غیرمداخله‌ای می‌تواند اعتماد را بین طرفین تقویت کند.

مثال:

Nonmediative methods can enhance trust between parties.

معنی فارسی کلمه nonmediative

: معنی nonmediative به فارسی

غیرمداخله‌ای به شیوه‌هایی اشاره دارد که در آن میانجی وجود ندارد.