معنی فارسی nonmitigative
B1غیرکاهشی به موضوعی اشاره دارد که نمیتواند اثرات یا پیامدها را کاهش دهد.
Not able to mitigate or lessen the impact of something.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اثر غیرکاهشی سیاست در نتایج مشهود بود.
مثال:
The nonmitigative effect of the policy was evident in the outcomes.
معنی(example):
موضع غیرکاهشی او در مورد این موضوع انتقادها را جلب کرد.
مثال:
His nonmitigative stance on the issue drew criticism.
معنی فارسی کلمه nonmitigative
:
غیرکاهشی به موضوعی اشاره دارد که نمیتواند اثرات یا پیامدها را کاهش دهد.