معنی فارسی nonmitigatory

B1

غیرکاهشی به معنای نداشتن قدرت برای کاهش یا تسهیل اثرات یک وضعیت.

Not intended to mitigate or alleviate a situation.

example
معنی(example):

توصیه‌های غیرکاهشی با مقاومتی مواجه شدند.

مثال:

The nonmitigatory recommendations were met with resistance.

معنی(example):

او نظر غیرکاهشی در مورد تغییرات پیشنهادی ابراز کرد.

مثال:

She expressed a nonmitigatory opinion about the proposed changes.

معنی فارسی کلمه nonmitigatory

: معنی nonmitigatory به فارسی

غیرکاهشی به معنای نداشتن قدرت برای کاهش یا تسهیل اثرات یک وضعیت.