معنی فارسی nonmobility
B1عدم mobility به عدم توانایی یا قابلیت جابجایی یا تحرک اشاره دارد.
The condition of being unable to move.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم تحرک میتواند منجر به مشکلات سلامتی مختلفی شود.
مثال:
Nonmobility can lead to various health issues.
معنی(example):
مطالعات بر روی عدم تحرک در افراد سالخورده متمرکز بود.
مثال:
The studies focused on nonmobility in elderly individuals.
معنی فارسی کلمه nonmobility
:
عدم mobility به عدم توانایی یا قابلیت جابجایی یا تحرک اشاره دارد.