معنی فارسی nonmonistic

C1

غیرمونیک، به تئوری‌ها یا باورهایی اشاره دارد که تنها یک حقیقت یا واقعیت را نمی‌پذیرند.

Relating to the idea that there are multiple truths or realities.

example
معنی(example):

رویکرد غیرمونیک او اجازه می‌داد تا دیدگاه‌های متنوعی وجود داشته باشد.

مثال:

His nonmonistic approach allowed for diverse perspectives.

معنی(example):

ما نظرات غیرمونیک را در گفتگویمان درباره وجود بررسی کردیم.

مثال:

We explored nonmonistic theories in our discussion about existence.

معنی فارسی کلمه nonmonistic

: معنی nonmonistic به فارسی

غیرمونیک، به تئوری‌ها یا باورهایی اشاره دارد که تنها یک حقیقت یا واقعیت را نمی‌پذیرند.