معنی فارسی nonmonetary
B1غیرمالی، به مواردی که شامل پرداختهای پولی نیستند اشاره دارد.
Related to benefits or rewards that do not involve money.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مشوقهای غیرمالی میتوانند به اندازه مؤثر کارمندان را ترغیب کنند.
مثال:
Nonmonetary incentives can motivate employees just as effectively.
معنی(example):
این پروژه بر نتایج غیرمالی تمرکز داشت تا بهبود رفاه جامعه را افزایش دهد.
مثال:
The project focused on nonmonetary outcomes to improve community well-being.
معنی فارسی کلمه nonmonetary
:
غیرمالی، به مواردی که شامل پرداختهای پولی نیستند اشاره دارد.