معنی فارسی nonmoney

B1

مزایای غیرنقدی، مانند خدمات یا کالاهایی که به جای پول ارائه می‌شوند.

Benefits or rewards that do not involve cash or monetary transactions.

example
معنی(example):

او مزایای غیرنقدی مانند روزهای تعطیل اضافی دریافت کرد.

مثال:

She received nonmoney benefits like extra vacation days.

معنی(example):

سازمان پاداش‌های غیرنقدی برای کار داوطلبانه ارائه داد.

مثال:

The organization offered nonmoney rewards for volunteer work.

معنی فارسی کلمه nonmoney

: معنی nonmoney به فارسی

مزایای غیرنقدی، مانند خدمات یا کالاهایی که به جای پول ارائه می‌شوند.