معنی فارسی nonmorainic

B1

به خاک یا زمین‌هایی اشاره دارد که از رسوبات طبیعی تشکیل شده‌اند و شامل مواد تشکیل‌دهنده موریانه نیستند.

Referring to earth or soil not derived from glacial deposits or moraines.

example
معنی(example):

خاک در این منطقه غیر موریانیک است و از رسوب تشکیل شده است.

مثال:

The soil in this area is nonmorainic, made up of sediment.

معنی(example):

آنها به مطالعه مناظر غیرموریانیک پرداختند تا تاریخ زمین‌شناسی را درک کنند.

مثال:

They studied nonmorainic landscapes to understand geological history.

معنی فارسی کلمه nonmorainic

: معنی nonmorainic به فارسی

به خاک یا زمین‌هایی اشاره دارد که از رسوبات طبیعی تشکیل شده‌اند و شامل مواد تشکیل‌دهنده موریانه نیستند.