معنی فارسی nonmortally

B1

غیرکشنده، اشاره به آسیب یا جراحتی که منجر به مرگ نمی‌شود.

In a manner that does not cause death or mortality.

example
معنی(example):

این موجود می‌توانست به صورت غیرکشنده آسیب ببیند، به این معنی که می‌توانست از این جراحت جان سالم به در ببرد.

مثال:

The creature could be harmed nonmortally, meaning it could survive the injury.

معنی(example):

حیوانات زخمی شده به صورت غیرکشنده معمولاً می‌توانند از دست شکارچیان خود فرار کنند.

مثال:

Nonmortally wounded animals can often escape their predators.

معنی فارسی کلمه nonmortally

: معنی nonmortally به فارسی

غیرکشنده، اشاره به آسیب یا جراحتی که منجر به مرگ نمی‌شود.