معنی فارسی nonmucilaginous
B1غیر مخاطی، اشاره به موادی که لزجی ندارند.
Not having a slimy or gelatinous consistency.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این ماده غیر مخاطی آسان برای استفاده بود.
مثال:
The nonmucilaginous substance was easy to handle.
معنی(example):
خصوصیات غیر مخاطی آن را برای محیطهای خشک مناسب میکند.
مثال:
The nonmucilaginous properties make it suitable for dry environments.
معنی فارسی کلمه nonmucilaginous
:
غیر مخاطی، اشاره به موادی که لزجی ندارند.