معنی فارسی nonmusicalness
B1غیرموسیقی بودن به وضعیت یا ویژگی چیزهایی اشاره دارد که به موسیقی ارتباطی ندارند.
The quality or state of being not related to or characteristic of music.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرموسیقی بودن این گردهمایی امکان گفتگوهای عمیقتری را فراهم کرد.
مثال:
The nonmusicalness of the gathering allowed for deeper conversations.
معنی(example):
در غیرموسیقی بودن آن، این رویداد خلاقیت را در اشکال مختلف پرورش داد.
مثال:
In its nonmusicalness, the event fostered creativity in different forms.
معنی فارسی کلمه nonmusicalness
:
غیرموسیقی بودن به وضعیت یا ویژگی چیزهایی اشاره دارد که به موسیقی ارتباطی ندارند.