معنی فارسی nonnebular

B1

وضعیتی که به ابرهای غیرنبتولی اشاره دارد، به ویژه در علم نجوم و فیزیک فضایی.

Referring to structures or substances that are not nebula-like.

example
معنی(example):

ابرهای غیرنبتولی به وضوح در برابر آسمان شب قابل مشاهده بودند.

مثال:

The nonnebular clouds were clearly visible against the night sky.

معنی(example):

دانشمندان به بررسی شکل‌گیری‌های غیرنبتولی جو پرداختند.

مثال:

Scientists studied the nonnebular formations of the atmosphere.

معنی فارسی کلمه nonnebular

: معنی nonnebular به فارسی

وضعیتی که به ابرهای غیرنبتولی اشاره دارد، به ویژه در علم نجوم و فیزیک فضایی.