معنی فارسی nonnebulous

B1

به معنای وضوح و عدم ابهام در بیان یا تعریف یک موضوع.

Not hazy or vague; clear and distinct.

example
معنی(example):

وضعیت غیرنبتولی این سیاست اجازه راهنمایی واضح را داد.

مثال:

The nonnebulous status of the policy allowed for clear guidance.

معنی(example):

آنها از توضیحات غیرنبتولی که توسط مربی داده شد، قدردانی کردند.

مثال:

They appreciated the nonnebulous explanation given by the instructor.

معنی فارسی کلمه nonnebulous

: معنی nonnebulous به فارسی

به معنای وضوح و عدم ابهام در بیان یا تعریف یک موضوع.