معنی فارسی nonnourishment
B1غیرتغذیه، عدم تأمین مواد مغذی لازم برای بدن.
The lack of nourishment or essential nutrients required for health.
- NOUN
example
معنی(example):
این مطالعه مشکلات غیرتغذیهای در بعضی از رژیمهای غذایی را مورد تاکید قرار داد.
مثال:
The study highlighted the issues of nonnourishment in certain diets.
معنی(example):
غیرتغذیهای میتواند به مرور زمان منجر به مشکلات سلامتی مختلفی شود.
مثال:
Nonnourishment can lead to various health problems over time.
معنی فارسی کلمه nonnourishment
:
غیرتغذیه، عدم تأمین مواد مغذی لازم برای بدن.