معنی فارسی nonobligatory
B1غیر اجباری به وضعیتی اشاره دارد که نیاز به شرکت یا انجام کاری وجود ندارد.
Not required or mandatory; optional rather than compulsory.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جلسات آموزشی برای کارمندان علاقهمند، غیر اجباری است.
مثال:
The training sessions are nonobligatory for employees who are not interested.
معنی(example):
شرکت در نظرسنجی غیر اجباری است؛ شما میتوانید انتخاب کنید که پاسخ ندهید.
مثال:
Participation in the survey is nonobligatory; you can choose not to respond.
معنی فارسی کلمه nonobligatory
:
غیر اجباری به وضعیتی اشاره دارد که نیاز به شرکت یا انجام کاری وجود ندارد.