معنی فارسی nonperpetuance
B1عدم استمرار، پایدار نبودن یا عدم وجود کیفیت دائمی در یک وضعیت یا رابطه.
The quality of not being perpetual or permanent.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم استمرار اعتماد او به دیگران به مرور زمان واضح شد.
مثال:
The nonperpetuance of her trust in others became evident over time.
معنی(example):
او متوجه شد که عدم استمرار در روابط میتواند منجر به ناخوشحالی شود.
مثال:
He realized that nonperpetuance in relationships could lead to unhappiness.
معنی فارسی کلمه nonperpetuance
:
عدم استمرار، پایدار نبودن یا عدم وجود کیفیت دائمی در یک وضعیت یا رابطه.