معنی فارسی nonpossessiveness

B1

حالت یا کیفیتی که در آن نشان داده نمی‌شود که چیزی متعلق به کسی است و در نتیجه فضایی برای آزادی و حمایت ایجاد می‌کند.

The absence of possessiveness; the quality of not being possessive.

example
معنی(example):

عدم مالکیت او به ایجاد یک جو حمایتی کمک کرد.

مثال:

Her nonpossiveness helped create a supportive atmosphere.

معنی(example):

مفهوم عدم مالکیت در روابط سالم اهمیت زیادی دارد.

مثال:

The concept of nonpossiveness is important in healthy relationships.

معنی فارسی کلمه nonpossessiveness

: معنی nonpossessiveness به فارسی

حالت یا کیفیتی که در آن نشان داده نمی‌شود که چیزی متعلق به کسی است و در نتیجه فضایی برای آزادی و حمایت ایجاد می‌کند.