معنی فارسی nonpreferentially

B1

به معنای عدم ترجیح به یک گزینه خاص یا گروه، به‌طور برابر با همه رفتار کردن.

In a manner that does not show favoritism or preference.

example
معنی(example):

کمیته تصمیم گرفت منابع را غیرترجیحی اختصاص دهد.

مثال:

The committee decided nonpreferentially to allocate resources.

معنی(example):

آنها در طول فرآیند انتخاب، به همه متقاضیان به صورت غیرترجیحی رفتار کردند.

مثال:

They treated all applicants nonpreferentially during the selection process.

معنی فارسی کلمه nonpreferentially

: معنی nonpreferentially به فارسی

به معنای عدم ترجیح به یک گزینه خاص یا گروه، به‌طور برابر با همه رفتار کردن.