معنی فارسی nonprehensile

B1

به معنای عدم قابلیت گیرش یا گرفتن، مانند اعضای بدن که برای نگه داشتن اشیاء طراحی نشده‌اند.

Not capable of grasping or holding, typically referring to certain anatomical features.

example
معنی(example):

دم غیرگیره‌ای به حیوان کمک می‌کرد تا تعادل خود را حفظ کند.

مثال:

The nonprehensile tail helped the animal maintain balance.

معنی(example):

برخی از گونه‌ها appendages غیرگیره‌ای دارند که برای گرفتن استفاده نمی‌شوند.

مثال:

Some species have nonprehensile appendages not used for grasping.

معنی فارسی کلمه nonprehensile

: معنی nonprehensile به فارسی

به معنای عدم قابلیت گیرش یا گرفتن، مانند اعضای بدن که برای نگه داشتن اشیاء طراحی نشده‌اند.