معنی فارسی nonpreformed

B1

به معنای عدم شکل‌گیری قبل از استفاده، مانند مواد یا اشیاء که قبلاً شکل نگرفته‌اند.

Not formed beforehand, typically requiring adaptation or adjustment.

example
معنی(example):

ساختار غیرموردپیش‌ساخته باید در محل تنظیم می‌شد.

مثال:

The nonpreformed structure had to be adjusted on site.

معنی(example):

آنها از ماده‌ای غیرموردپیش‌ساخته برای ایجاد یک شکل سفارشی استفاده کردند.

مثال:

They used a nonpreformed material to create a custom shape.

معنی فارسی کلمه nonpreformed

: معنی nonpreformed به فارسی

به معنای عدم شکل‌گیری قبل از استفاده، مانند مواد یا اشیاء که قبلاً شکل نگرفته‌اند.