معنی فارسی nonprejudiced
B2به معنای عدم پیشداوری یا تمایز بر اساس جنسیت، نژاد یا دیگر ویژگیها، با توجه به انصاف.
Free from prejudice; unbiased and fair in judgment.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او به موقعیت به طرز غیرپیشداوری نزدیک شد.
مثال:
She approached the situation in a nonprejudiced manner.
معنی(example):
یک نقطهنظر غیرپیشداوری امکان ارزیابی عادلانه را فراهم میکند.
مثال:
A nonprejudiced viewpoint allows for fair assessments.
معنی فارسی کلمه nonprejudiced
:
به معنای عدم پیشداوری یا تمایز بر اساس جنسیت، نژاد یا دیگر ویژگیها، با توجه به انصاف.