معنی فارسی nonproduction

B1

غیرتولید به معنای عدم فعالیت تولیدی یا کاری است.

The state or condition of not producing.

example
معنی(example):

ساعات غیرتولید در مدت زمان نگهداری ثبت شد.

مثال:

Nonproduction hours were recorded for the maintenance period.

معنی(example):

غیرتولید تیم ممکن است بر عملکرد کلی آنها تأثیر بگذارد.

مثال:

The team's nonproduction might affect their overall performance.

معنی فارسی کلمه nonproduction

: معنی nonproduction به فارسی

غیرتولید به معنای عدم فعالیت تولیدی یا کاری است.