معنی فارسی nonprohibitable
B2غیرقابل ممنوعیت به اقداماتی اطلاق میشود که به هیچ وجه نمیتوان آنها را ممنوع کرد.
Not able to be prohibited or restricted.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برخی اقدامات تحت قانون جدید غیرقابل ممنوعیت محسوب میشوند.
مثال:
Certain actions are considered nonprohibitable under the new law.
معنی(example):
کمیته یافت که این عمل به دلیل فوایدش غیرقابل ممنوعیت است.
مثال:
The committee found that the practice was nonprohibitable due to its benefits.
معنی فارسی کلمه nonprohibitable
:
غیرقابل ممنوعیت به اقداماتی اطلاق میشود که به هیچ وجه نمیتوان آنها را ممنوع کرد.